بعد بازی استقلال پرسپولیس، همونی که ایمون زائد سه تا زد و استقلال رو از هم پاشوند. زنگ زدن بچه ها که بیا بریم بیرون. خونه ی ما سر خیابونه و در خونه مون جمع می شدیم تا همه بیان و بریم ول بگردیم.
من رفتم بیرون، گاو اومد و چنگ هم زنگ زد گفت منم میام.
من و گاو تو پیاده روی گلی وایساده بودیم و میگفتیم چنگ کجا فوتبال کجااون که هیچی سرش نمیشه و هر هر خندیدم!
از دور یه مترسک مانندی پیدا شدگفتیم خودشه!
از بیست متری ما شروع کرد به دویدن که ادا درآره بگه منم فوتبال می فهمم و از برد پرسپولیس خوشحالمداااد میزد هیییی پرسپولیس بررررررداستقلال رو **ییدیم!!!
به چهار پنج قدمی ما که رسید دستاش برد هوا که ما بگیریم بزنه قدّشحواسش به زمین گلی نبود و سر خورد. اونم چه سر خوردنی؟
جفت پاهاش سر خوردن رفت جلو، تنه ش جا موند و با پشت عین جسد پخش زمین شد :)))
یادم نمیره بعد زمین خوردن چه جوری با چشاش زل زده بود به آسمون که مثلا زمین خوردنش از قصد بوده!
آی چقدر مسخره ش کردیم اون شب
حیف شد مُردی چنگ
حیف که سرت منفجر کردی و حسرت یه بار دیگه دیدن چهره ت به دلمون گذاشتی نامرد.
درباره این سایت