از صبح که بیدار شدم من رو پای اپن با یه لقمه نون پنیر در دست میخ کوب کرده بیا شیمی واسه م حل کنیک ساعت و بیست دقیقه ست دارم واسه ش شیمی حل میکنم، آخرش هم گفت خب باشهولی من نفهمیدم :||
واقعا قشر فرهنگی اعصابی از فولاد دارن، من معلم باشم و درس بدم، هر کی نفهمه رو انقدر میزنم تا بفهمهچه وضعشه آخه؟؟دهنت کف کنه بس که توضیح بدی بعد طرف نفهمه؟!
الله الله
و این که، بس که حرص خوردم مغزم از هم پاشیده نمی تونم خودم دو خط درس بخونم -__-
در اواخر یادداشت یاد بابام افتادم،
تعریف می کرد تو یه هنرستان داغون درس می دادم، شهریور رفتیم سر جلسه و دو تا دانش آموز داشتیم واسه امتحانگفتیم کتاب بدیم بهشون شاید یه ده گرفتن رفتنبعد دو ساعت برگه رو ازشون گرفتیم یکی دو برد اون یکی دو و نیم!
اگه من معلمشون بودم یا اونا رو می کشتم یا سکته می کردم :/
خیلی پووووف
درباره این سایت